اِتنوموزیکولوژی[1]، موسیقی،انسان
راضیه جیرانزاده- صدف پورشکیبایی
موسیقی امروز گسترهای بیمرز است. نقش ماده صوتی به عنوان محور اصلی مکاتب و نظریات موسیقایی کم رنگ شده و انسان و رابطه توامان او با موسیقی، موضوع پژوهشهای جدید در این حوزه است. گسترهی نوینِ مطالعات موسیقایی، چشماندازهای جدیدی را پیشروی مخاطب گشوده و به عنوان پدیدههای فرهنگی مورد توجه مردمشناسان و موسیقیشناسان جهان قرار گرفته است.
واژهی اتنوموزیکولوژی از سه واحد کلامیِ «اتنو»، «موزیک» و «لوژی» تشکیل شدهاست. اتنو واژهای است یونانی به معنی قوم، توده، عوام یا ملت، «موزیک» به معنی موسیقی و «لوژی» به معنی شناخت و در معنای کلی آن، شناختِ موسیقی قومی یا موسیقی شناسیِ اقوام پراکنده در سراسر جهان است.
دو سیلاب نخست واژه اتنوموزیکولوژی هیچ برتری نسبت به پنج بخش انتهایی آن ندارد، واژهی اتنو در عبارت اتنوموزیکولوژی، به ما یادآوری میکند که بسیاری از اقوامی که بدوی خوانده میشوند پیش از روبرویی با
سابقهی اتنوموزیکولوژی به عنوان شاخهای علمی در غرب به قرن هجدهم باز میگردد اما در رسالات متعددی که از سنوات پیشین به ویژه از جهان اسلام بر جای مانده، موسیقی اقوام مختلف و فرهنگ استفاده از سازها مورد پژوهش قرارگرفته است. به عنوان مثال: یعقوب بن اسحاق کندی (158-260ه.ق)، معروف به فیلسوف عرب در رساله خود به تفاوتهای اقوام مختلف در مواجه با نظام موسیقایی ساز عود میپردازد و این تفاوت را بر اساس سرشت، هوش، عقاید و رفتار متفاوت ملل مختلف توضیح میدهد. یا فارابی(259-339 ه.ق)
انسانگرائی دوره رنسانس و عقلگرائی قرن هجدهم، موجب پیدایش رشته جدیدی شد که به بررسی موسیقی ورفتارهای بشری، خصوصا رفتار مردمانی که خارج از حیطه فرهنگ پژوهشگر غربی قرار دارند، میپردازد.
ژان ژاک روسو (۱۷۱۲ –۱۷۷۸) به عنوان اولین پژوهشگر غربی در کتاب خود تحت عنوان «فرهنگ موسیقی» نمونههایی از موسیقی فولکلور، چینی، و سرخپوستان آمریکایی را آورده است.
در میان سالهای 1880-1890 مطالعات مقدماتی رشته اتنوموزیکولوژی در آلمان و سپس آمریکا با نام اولیهی «موسیقیشناسی تطبیقی» آغاز شد. بعضی به بررسی ساختارگرایانه و اجزاءِ سازندهی موسیقی میپرداختند و گروه دیگری در آمریکا تحت تاثیر مطالعات متاخر حیطه مردم شناسی، به جنبههای مردمشناختی موسیقی توجه کردند.
در 1950، یاب کونست[2] با اعلام نارضایتی از اصطلاحِ «موسیقیشناسی تطبیقی»، واژه و اصلاح جدیدی به نام «اتنوموزیکولوژی» خلق کرد و با قرار دادن پیشوندِ «اتنو» در مقابل موزیکولوژی و تلفیق این دو واژه به مطالعات و بررسی موسیقی انسانهای مختلف در جهان پرداخت. با این وجود در این دستهبندی جایی برای موسیقی پاپیولار (عامهپسند) و موسیقی غربی وجود نداشت و اتنوموزیکولوژیستها بیشتر مایل به مطالعهی موسیقی مردمان بدوی بودند.
الکساندر جون الیس[3] فیزیکدان و آواشناس را پدر اتنوموزیکولوژی میدانند. الیس این پیشنهاد را مطرح ساخت که پدیدههای صوتی باید توسط دانشمندان بررسی شوند و نه موسیقیدانان؛ زیرا موسیقیدانهایی که در سیستم موسیقایی آموزش دیدهاند تمایل دارند صداهایِ «آشنا» را «طبیعی» تلقی کنند.
اتنوموزیکولوژی با موسیقی «دیگران » شروع کرد و این دیگران را با توجه به ریشه غیرغربی آن مورد مطالعه قرار داد و دیگران همیشه با غیرغربیها مترادف انگاشته شدند.
اتنوموزیکولوژی در قلمرو جغرافیایی خود در زمینه موسیقی بومی و سنتی، از مغرب تا مشرق در چند منطقه وسیع محدود است: خاورمیانه اسلامی از مراکش تا سواحل جنوبی دریای مدیترانه تا ایران ،شبه قاره هند وپاکستان جنوب شرقی آسیا ، چین، کره ، و ژاپن.
مباحث اتنوموزیکولوژی را در سه گروه میتوان جای داد، تجزیه و تحلیل موسیقی غیرغربی
در مجموعه مقالاتی که زین پس ذیل عنوان اتنوموزیکولوژی منتشر می شود به موضوعاتی تحت عنوان انسان، فرهنگ،هویت و مسئله جهانی شدن و ارتباط هریک با موسیقی خواهیم پرداخت.