در مورد مینا شنیدهایم نه تنها از مادربزرگ و پدربزرگهایمان یا پدران و مادرانمان، از تمامی مردمان زیسته در این شهر. دخترک زیبایِ حبیب و عزیز شکرریز که در مجالس شادی این شهر در عروسیها و حنابندانها ختنهسوران و مهمانیها با ضرب و آواز آنها رقصیده است. عروسک مینا، شیوهای از عروسکگردانی همراه با ساز و آواز و ویژه شهر شیراز است قدمتی بیش از هشتاد سال دارد و شیوه اجرایی آن به صورتِ سینه به سینه از حبیب شکرریز به پسرش عزیز شکرریز منتقل شده. «عروسک مینا» را میتوان نماینده خاصِ نمایشهای مطربان و لوطیهای شیراز دانست
عروسک مینا، یادگاری از شهر شیراز
راضیه جیران زاده
اینجا تاریک است. صداها دور و نزدیک به گوشم میرسند. صدای خنده و دویدن بچهها صدای کِل و هلهله زنان وصدای شادباش گفتن مردان، صدای تار و ویولن و واسونَکها و صدای زیر عروسکهای جیجیبیجی و نمایش لوطیها همه از درز باریک در، راه میگشایند و خود را به گوش من میرسانند. عزیز موهای شاهبلوطیام را شانه کرده اشرفیهای نقره به گیسوان و گردنم آویخته و لباس مخمل سرخ محبوبام را بر تنم پوشانده. آبیِ چشمهایم را در تاریکی به باریکه نوری میدوزم که از دریچه بالای سرم به روی چهرهام میتابد. عاجیِ پوستم هنوز همان درخشش سال¬های پیش را دارد. درخشش آن وقتها که عزیز نبود آنوقتها که حبیب پدرِ عزیز همانطور که پارچه ململ را بر چهره و دستانم میکشید برایم میخواند: مینا ناز داره مینا … و من ناز میکردم و گیسوانم را از این شانه به آن شانه میانداختم. نوای تار و ویولن خاموشی میگیرد. میدانم که نوبت من است. حالا که حتماً عروسکهای جیجیبیجی به جعبه باز گشتهاند حالا که نمایش لوطیها تمام شده حالا که عزیز تنبک خود را روی پا میگذارد زمان من است. دستان مهربان عزیز مرا به صحنه میآورد و دهها جفت چشم مشتاق بر من دوخته شده، من اما نمیهراسم. منتظر صدای ضرب عزیز میمانم و وقتی میخواند: مینا ناز ناز ناز داره مینا / یه ماشین جهاز داره مینا / خاک انداز داره مینا رقصیدن را آغاز میکنم.
من مینا هستم. عروسک شیرازی
ـــ
در مورد مینا شنیدهایم نه تنها از مادربزرگ و پدربزرگهایمان یا پدران و مادرانمان، از تمامی مردمان زیسته در این شهر. دخترک زیبایِ حبیب و عزیز شکرریز که در مجالس شادی این شهر در عروسیها و حنابندانها ختنهسوران و مهمانیها با ضرب و آواز آنها رقصیده است. عروسک مینا، شیوهای از عروسکگردانی همراه با ساز و آواز و ویژه شهر شیراز است قدمتی بیش از هشتاد سال دارد و شیوه اجرایی آن به صورتِ سینه به سینه از حبیب شکرریز به پسرش عزیز شکرریز منتقل شده. «عروسک مینا» را میتوان نماینده خاصِ نمایشهای مطربان و لوطیهای شیراز دانست.
لوطیها از سردمدارانِ نمایش عروسکی در فارس هستند. نمایشهای عروسکی و باقی بازیهای لوطیها را میتوان به نوعی نماینده فرهنگ شفاهی عامه مردم دانست. بازیهای لوطیها شامل نوازندگی، خوانندگی، خیمه شب بازی است که در وجوهی مانند: استفاده از موسیقی و عروسکگردانی به مطربی شبیه است. بر خلاف بازیهای لوطیها، اجراهای مطربی بیشتر بر نوازندگی و طَربآفرینی تکیه دارد. مطربها به شکل حرفهایتر به موسیقی میپرداختند و برای اجرای خویش دستمزد یا «صله» دریافت میکردند. در قدیم لوطیها برای مراسم صبح عروسی و ختنهسوران و پسردارشدن، و مطربها برای شب عروسی دعوت میشدند. نمایش لوطیها مبتنی بر عروسکگردانی٬ سیاهبازی و آکروبات و اجراهای مطربی مبتنی بر اجرای موسیقی بوده است.
خیمهشببازی و نمایش عروسکی «جیجیبیجی» از قدیمیترین شیوههای نمایشی در شیراز به شمار میروند. نمایش عروسکی «عروسک مینا» در کمتر از قرن پیش توسط حبیب شکرریز فرزند یکی از تعزیهخوانهای شناخته شده شیراز ه با نام عزیز شمر تعزیهخوان ساخته و پرداخته و به نمایشهای قدیمیتر افزوده میشود. مینا دخترکی است در حدود شصت سانتیمتر با گیسوان شاهبلوطی -که در واقع موی چیدهشده مادر عزیز شکرریز است - چهرهای روشن و چشمانی آبی که ریسمانی اندام او را به دست اجراگر/نوازنده متصل میسازد. نوازنده/اجراگر ضمن نواختن تنبک و خواندن واسونک یا اشعار عامهپسند ریسمان را به جهات مختلف میکشد و عروسک را به رقص در میآورد.
پس از مرگ حبیب شکرریز پسر او عزیز شکرریز نمایش «عروسک مینا» را زنده نگاه میدارد. عزیز شکرریز در کودکی نواختن تار و تنبک را از مطربهای شیرازی و عروسکگردانی را از پدرش و لوطی علیخان از لوطیهای شناخته شده شیراز میآموزد. عزیز شکرریز علاوه بر حفظ «عروس مینا» سنت نمایشی «جیجیبیجی» را نیز زنده نگاه میدارد. «جیجیبیجی» نمایشی است عروسکی مبتنی بر ساز و آواز و تغییر صدا که داستانهای عامیانه نظیر «دیو و پهلوان» ، «مبارک و شاه» و «حسن کچل» را روایت میکند.
در پی تغییر آداب عروسی و سلایق عامه بسیاری از سنتهای نمایشی شیراز که حیاتشان به مراسمهای جشن و سور وابسته بودند، خاموش و فراموش شدند. نمایش لوطیها و اجرای مطربها و از آن جمله نمایش عروسکی «جیجیبیجی» و «عروسک مینا» جای خود را به گروههای موسیقی روز بخشیدند و از یاد رفتند. پاسداری از میراث گذشتگان نه به عنوان یک شیء موزهای که هالهای از تقدس آن را فراگرفته است، بلکه به عنوان بخشی از میراث فرهنگی و سنت شفاهی شهر موجب گشت «عروسک مینا» بار دیگر مجال اجرا بیابد و در سال 1395 درجشن نوروزگاه به صحنه برود در همان سال «عروسک مینا» به همت خانم مژگان ثابت قدم کارشناس مسئول اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری فارس در فهرست میراث ملی نامحسوس ایران ثبت شد.
در سال ۱۳۹۷ عزیز شکرریز آخرین اجراگر و واپسین وارث میراث نمایشعروسکی «عروسک مینا» در گذشت و عروسک مینا این دخترک شادان و رقصان بار دیگر و شاید برای هماره به جعبه تاریک بازگشت.
ـــ
اینجا تاریک است. همه جا ساکت و خاموش است. بر صورتم غبار نشسته و گیسوانم بیشانه مانده. صدای خنده و شادی، صدای تار و ویولن صدای واسونکهای قدیمی آشنا همه خاطرهای دور و محواند که به آهستگی از یادشان میبرم. به دیوار تاریک اتاق تاریکم گوش میچسبانم و صدای عزیز را میجویم. میگویم بخوان عزیز بخوان: مینا ناز داره مینا / مینا ناز ناز ناز داره مینا / یه ماشین جهاز داره مینا / خاک انداز داره مینا / چقدر قر داره مینا / موهاش فر داره مینا / مینا ناز داره مینا / سرانداز داره مینا . عزیز اما اینجا نیست. من تنها ماندهام.
اینجا تاریک است. همه جا ساکت است و من دارم فراموش میشوم.
توضیحات:
- تلاش برای شناختنِ فرهنگ موسیقایی در شیراز از اهدافِ اصلی پروژهی «صدا» ی یک شهر بوده است که با کوشش راضیه جیرانزاده و صدف پورشکیبایی با ثبت آواهای کهنه مانند عروسک مینا به انجام رسید.
--مصاحبه با عزیز شکر ریز در تاریخ 24 آبانماه 1396 در ساعت 4:30 بعد از ظهر روز چهارشنبه در منزل ایشان در شیراز انجام شد.
- نمایش عروسکی مینا در تاریخ 6/5/1395با شماره ثبت 1252 در فهرست آثار ملی ( ناملموس ) به ثبت رسیده است.